
خلاصه نشست مشترک انجمن ترویج علم ایران، کرسی یونسکو در ترویج علم و پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه شریف (برنامه آفاق)
این نشست تخصصی با عنوان جذب دانشجویان بینالمللی و تأثیر آن بر ترویج علم، فناوری و نوآوری کشور در روز چهارشنبه دهم شهریور 1400 در صفحه اینستاگرام کرسی یونسکو در ترویج علم با حضور آقای دکتر ذاکر صالحی، آقای مهندس چیت ساززاده و خانم دکتر قدیمی بهصورت آنلاین برگزار شد.
در ابتدا خانم دکتر قدیمی با معرفی نشست و بیان موضوع بحث و معرفی سخنرانان، جلسه را آغاز کردند. ایشان در ادامه با بیان موضوع جذب دانشجویان بینالمللی که در راستای فرایند بینالمللیسازی آموزش عالی است و از سالها پیش در دیگر کشورها مورد توجه قرارگرفته است، به این نکته اشاره کردند که عموماً در ایران با پدیده ارسال دانشجو بیشتر از جذب دانشجو بینالمللی روبرو بودهایم و جذب دانشجویان بینالمللی پدیدهای نو و جدید است. البته بینالمللیسازی فرصتی ایجاد کرده است تا دانشجویان به کشورهای دیگر غیر از چند کشور برتر و پیشرفته در جذب، روی بیاورند.
سپس آقای دکتر ذاکر صالحی عضو هیئت علمی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی با اشاره بهعنوان بحث و تأملی بر آن، ادامه دادند که مفهوم جذب بهنوعی یک مفهوم یکطرفه است. این واژه القا میکند که ما قرار است دانشجو را به سمت خود بکشانیم اما در ادبیات این موضوع در جهان از واژه Student mobility بهعنوان تحرک دانشجویی یا Student exchange مبادله دانشجویی استفاده میشود. این بدان معناست که در کل سطح کره خاکی تحرک علمی و جابجاییهایی است که به واسطه آن عدهای میروند و عدهای دیگر میآیند. اگر ما هم از واژه تحرک بینالمللی دانشجویان استفاده کنیم به این معناست که بروند و بیایند نه اینکه بروند و دیگر نیایند و این مفهوم تحرک خود مزیتی برای ما دارد.
دکتر ذاکر صالحی پس از بررسی آثار خود در حوزهی بینالمللیسازی آموزش عالی، ادامه دادند: من معتقدم
بینالمللی شدن که جذب دانشجوی بینالمللی یک بخش کوچکی از آن است در حقیقت یک نوع نگاه به جهان است. این مفهوم در واقع یک نوع فرهنگ است اما ما در ایران چند تا حکم تکلیفی داریم برنامه پنجم، برنامه ششم، نقشه جامع توسعه علمی کشور و یک سری اسناد ورقهای. درحالیکه بینالمللی شدن یک تغییر است یک برنامه همهجانبه است که راهبر میخواهد. در واقع به رهبران جوان و جسوری در آموزش عالی نیاز داریم که این برنامه را گامبهگام هدایت کنند زیرا نیروهای مقاوم در برابر تغییر زیاد هستند. بینالمللی شدن یعنی سیال شدن در محیط بینالمللی، البته شاید سیالیت Fluidity در شرایط تحریمی ایران، ممکن نباشد اما حداقل در حالت ضعیف آن ،که به معنای مقرراتزدایی و تنظیمزدایی است، میتوانیم آن را عملیاتی کنیم. به عنوان مثال دانشجویی از ایران پس از دریافت پذیرش، میخواهد ویزا بگیرد اگر این زمان 2 ماه طول میکشد آن را کوتاهتر کنیم تا اولویت دانشجو تغییر نکند و به کشور دیگری نرود.
در حقیقت با بروکراسی سنتی و مدیران سنتی با عادات سنتی نمیتوان بینالمللی شد و دانشجوی بینالمللی جذب کرد؛ یعنی ما باید اول از نگهبان درب ورودی شروع کنیم. اگر او وسایر کارکنان و استادان، بینالمللی شدن را فهم کرد و نحوه برخورد با دانشجویان بینالمللی را آموزش دید، شما موفق خواهید بود. درواقع کل بدنه کارکنان، مدیران اجرایی، مدیران میانی و مدیران عالی همه باید این مفهوم را درک کنند. دانشگاه نیز باید به این سمت برود که بنیانهایش را قوی کند. اصلاً بینالمللیشدن یک دانشگاه یعنی اینکه آنقدر قوی بشود تا به محیط پیرامون خودش سرریز شود، بدون آنکه نیاز بهحکم تکلیفی یا اسناد آنچنانی داشته باشد. آن موقع است که با مشاهده عینی قوی بودن دانشگاههای تهران، علامه و… در رتبهبندیها، از خاورمیانه دانشجویان نخبه این سمت میآیند.
زمانی در دانشکده علوم تربیتی در رابطه با بینالمللی شدن دانشگاه تهران سخنرانی داشتم؛ در آن جلسه گفتم که با دانشجویان عزیز افغانستانی خوب برخورد کنیم خوب آموزش و خدمات بدهیم، اخلاق خوب داشته باشیم، یک خانم دانشجوی دکتری که اهل افغانستان بود، بلند شد و گفت این اولین بار است که کسی من را بجای واژه افغانی، افغانستانی خطاب کرد. این یک واژه است اما در واقع یک نوع نگاه بهحساب میآید.
خاطره دوم من از یکی از روسای دانشگاهها است که در رابطه با بحران بودجه دانشگاه میگفت کسری بودجه دانشگاه را میتوان با پذیرش 100 دانشجو از اقلیم کردستان عراق تأمین کرد و به این ترتیب میتوانیم 2-3 میلیارد تومان درآمد کسب کنیم . من آنجا به فکر فرو رفتم و متعجب شدم که این چه رویکردی نسبت به دانشجوی خارجی است که من بخواهم کمبودها و کسری بودجههایم را با آن جبران کنم! در حقیقت این دانشجو آمده که فرهنگ ما را غنی کند، وجود او در واقع باعث تنوع فرهنگی میشود و بدیهی است هر فرهنگی که تنوع بیشتری داشته باشد غنای بیشتری دارد. متأسفانه نگاه بازاری و شرکتی در مدیران آموزش عالی ایران بهشدت اوج گرفته است.
این نوع نگاه در علوم تربیتی در حقیقت Education نیست. دانشجوی فارغالتحصیلی که برای ادامه تحصیل در کشور دیگری آمده است، فردی فرهیخته محسوب میشود؛ او آمده است مسیر کمال و شکوفایی خود را طی کند؛ نیامده است که بحران بودجه و کم و کسری شما را جبران کند. در تعالیم دینی هم این نوع نگاه به انسان نباید باشد این نگاه بر مبنای کرامت انسانی نیست. دانشجوی خارجی باید قدر ببیند و در صدر بنشیند تا بتواند ادامه بدهد؛ نه اینکه درترم دوم انصراف بدهد؛ باید احساس کند وارد یک محیط فرهنگی غنیشده و گمشده خودش را پیدا کرده است؛ بیرون دانشگاه هم باید فرهنگ مدارا را ببیند؛ باید احساس کند که ایرانیها برایشان نژاد، زبان، ملیت و رنگ هیچ تفاوتی ندارد.
درواقع دانشجو با وارد شدن در یک کشور وارد یک تعامل فرهنگی میشود که هدف آن غنای سطح آموزش کشور است. در اینجا یک بحث همتکاملی و همتطوری (Co-Evolution) مطرح است که با اشاعه فرهنگی باعث رشد دو طرفه میشود. در ژاپن به عنوان یک کشور صنعتی و بهرهمند از دانشگاههای صنعتی، در مقطعی احساس کردند از طریق همین دانشجویان خارجی و کارشناسان خارجی میتوانند یکدستی عجیب فرهنگ ژاپنی و سامورایی را به هم بریزند؛ آنها احساس کردند این فرهنگ اگر تغییر نکند ژاپن رشد نمیکند در جا میزند زیرا هیچ چیز جدید را نمیپذیرد بالاخره باید این فرهنگ یک انعطافی داشته باشد زیرا انسجام اجتماعی خیلی بالا باعث نپذیرفتن تغییر میشود. لذا برنامه موسوم به JET پیاده شد.
حال باید پرسید این موضوع چه ربطی به ترویج علم دارد؟ در خیلی از کشورها جذب دانشجوی بینالمللی اهداف ترویجی دارد. اتحادیه اروپا طرح اراسموس Erasmus را برای تبادل دانشجو در 27 کشور اروپایی و شکلگیری فرهنگ جامع اروپایی اجرا کرده است. برای دانشجویان غیراروپایی هم طرح اراسموس پلاس Erasmus Plus را در نظر گرفته است که از خاورمیانه پذیرش دانشجو دارند. شایان ذکر اینکه در این طرح فقط اهداف فرهنگی مد نظر است؛ بهاینترتیب که دانشجو بعد از پذیرش در یک خانواده مستقر میشود که به آن والد میگویند؛ والدین داوطلبانه این کار را میپذیرند و اتاقی را در اختیار این دانشجوی غیراروپایی یا آسیایی میگذارند. وظیفه این والد، شناساندن فرهنگ اروپایی به آن دانشجو است. در استرالیا نیز برنامهای بهعنوان سفر به فرهنگهای دیگر وجود دارد؛ این نشان میدهد که بحثهای فرهنگی در کنار بحثهای اقتصادی جذب دانشجو وجود دارد. یک فرهنگ پذیری ترویجی در خود زندگی دانشجویی در campusها رخ میدهد. در آکادمیک کمپس خواهناخواه جریان اشاعه فرهنگی رخ میدهد. جریان ترویجی دیگری در حوزههای تخصصی اتفاق میافتد مثلاً دانشجویی که در ایران درس ایرانشناسی میخواند با فرهنگ ایران آشنا میشود و مؤلفههای فرهنگ و تمدن ایرانی، همینطور رشتههای معماری، صنایعدستی، عرفان ایرانی اسلامی و … به او معرفی میشود.
بعد دیگری که در ترویج میتواند کمک کند همان رسوب دانشی است که در فرایند Teaching and learning رخ میدهد. در سطح خرد در کلاسها به عنوان مثال اگر در یک کلاس حدوداً از 30 نفر 10 نفر از کشورهای دیگر آمده باشد، وقتی استاد مسئلهای طرح کند و راهحل بخواهد هر دانشجو با توجه به تجربههای خود در کشورش راهحلی را ارائه میدهد؛ به این ترتیب است که تنوعی رخ میدهد و این خود آوردهای برای دانشگاه دارد. در سر کلاسها، در سمینارها، در بازدیدها، سفرهای دانشجویی و تیمهای حل مسئله میتواند این رسوب دانش و ادغام دانش صورت بگیرد.
در قسمت پایانی دکتر ذاکر صالحی به ارائه راهکارهای خود به ترتیب زیر پرداختند.
1- باید کل سیستم آموزش عالی را بهصورت یکپارچه در قالب یک اکوسیستم جامع ببینیم؛ من معتقدم که الان سیستم آموزش عالی مهیا نیست؛ در واقع همه باید متعهد به بینالمللی شدن باشند و آن را فهم کرده باشند و کارگاههایی برای آموزش افراد باشد.
2- جذب دانشجوی خارجی را از یک فعالیت دولتی به یک فعالیت مدنی تبدیل کنیم همانند اراسموس پلاس.
در حقیقت مردم را پایه کار قرار دهیم؛ (فعالیتی مردم-پایه) بدیهی است با اعتبارات دولت و بروکراسی دولتی بهصورت گامبهگام و اپسیلونی نمیشود اهداف بلند را پیش برد.
3- به کمیت هم در کنار حفظ کیفیت توجه کنیم و به یک جرم بحرانی برسیم. در مقوله دانشجویان خارجی وقتی جرم دانشجویان کم باشد و بهویژه اینکه این تعداد در سطح کشور پراکنده باشند، این موضوع گم میشود و تحول اتفاق نمیافتد. با توجه به آمارهای موجود، کاملاً روشن است که این جرم بحرانی شکل نگرفته است. در زمینۀ جذب دانشجویان خارجی ما هنوز یک تاجر و کاسب خرده پا هستیم. وضعیت را نه در قیاس با آمریکا و کانادا، بلکه با مالزی و ترکیه به عنوان همتایان ایران یا کشور امارات که شهر دانش (قریهالمعرفه) تشکیل داده است و مرتب دانشجو پذیرش میکند، مقایسه باید کرد.
4-نکته دیگر بحث نظام آماری است و اختلاف آماری که وجود دارد سه آمار متفاوت از موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، سازمان امور دانشجویان و وزارت علوم ارائه میشود و این نظام مغشوش داده باید به سامان شود.
5- برای یک شروع خوب بهتر است ما از بینالمللی شدن در خانه آغاز کنیم: Internationalization at home به عبارت دیگر اول خانه را آباد کنیم، زیرساختها مهیا شود خودبهخود دانشجوی خارجی میآید. من در کتابچه زیرساختها و الزامات برای جذب دانشجوی خارجی، 6 گروه زیرساخت مطرح کردم که هر گروه به دهها زیرساخت نیاز دارد: زیرساختهای آموزشی، سیاسی، مدیریتی، اقتصادی، فرهنگی و حقوقی همه اینها باید باشد تا بینالمللی شدن در خانه شکل بگیرد. مثلاً در بحث زیرساخت حقوقی، اصل 81 قانون اساسی میگوید یک خارجی نمیتواند حتی در حوزه خدمات در ایران شرکت و موسسه ثبت کند . همچنین زیرساختهای دیگری که مهیا نیست.
6- درگاه واحد برای جذب دانشجویان بینالمللی داشته باشیم که تمام امور کنسولی، جذب و کارهای دانشگاه آنها در این درگاه انجام شود؛ بنابر این با چنین رویکردی مشکلات بوروکراتیک کاهش پیدا کند.
7- کار کردن روی شبکه دوستان: من این را در ادبیات جذب دانشجویان خارجی دیدم نه اینکه تجربه شخصیام باشد. با آمدن یک دانشجو به اینجا و خوشایند بودن محل سفر برایش، بقیه دوستانش را به اینجا دعوت خواهد کرد و نیازی به بازاریابی ندارید.
درنهایت ما در کتاب آموزش عالی و جذب دانشجویان بینالمللی به یک استراتژی تیپ رسیدیم که یک مثلث سهبعدی است . اگراین استراتژی در هر کشوری اجرا شود باعث موفقیت میشود.
* خدمات ارزان
* خدمات باکیفیت
* واقعشدن دانشگاه در یک منطقه خوش آبوهوا
بر اساس این بینش دانشگاه بینالمللی ما نباید در قزوین باشد بلکه باید در رامسر باشد.»
در بخش بعدی نشست، آقای مهندس چیتساززاده مدیر برنامه آفاق به ارائه سخنرانی پرداختند و سخنان خود را اینگونه آغاز کردند: یک قسمت کوچکی از مهاجران در ایران دانشجویان بینالمللی حاضر در کشورند. در سطح جهان 272 میلیون مهاجر داریم که 5 میلیون نفر آنها دانشجوی بینالمللیاند، با وجودی که در سطح دنیا هم این درصد خیلی پایین است اما جمعیت مهمی محسوب میشوند. در واقع میتوان گفت این افراد جزو نخبهترین بخشهای مهاجرین در سطح جهان بهحساب میآیند.
همانطور که میدانید مهمترین موسسهای که در این حوزه در امریکا کار پژوهشی و سیاستگذاری انجام میدهد، موسسهای است به نام نفسا (انجمن آموزشدهندگان بینالمللی). نفسا عبارتی را در مورد دانشجویان بینالمللی در سال 2019 مطرح میکند بدین مضمون: دانشجویان بینالمللی شغل میآفرینند و پژوهش را پیش میبرند؛ کلاسهایمان را غنی و امنیت ملی را تقویت میکنند؛ این افراد تبدیل به بزرگترین سرمایهی سیاست خارجی امریکا میشوند. ما با این جملات اهمیت دانشجوی بینالمللی را برای یک کشور که ابرقدرت جهانی است، میتوانیم درک کنیم
دستهبندی اهمیت دانشجویان بینالمللی در ابعاد اقتصادی، علم و فناوری، سیاسی و فرهنگی برای ایران به شرح زیر است.
در بعد اقتصادی:
1. دانشجوی بینالمللی ارزآوری دارد چون پرداخت شهریهاش با ارز خارجی است.
ما با بحران صندلی خالی مواجههایم یک سری از ظرفیتهای دانشگاهی ما قابلیت جذب دانشجویان بینالمللی را دارد